تصویرگر ایرانی برنده سیب طلای براتیسلاوا شد
تاریخ انتشار: ۱۹ شهریور ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۶۸۶۷۰۰
جایزه سیب طلای بیست و ششمین جشنواره تصویرگری براتیسلاوا به نرگس محمدی رسید.
به گزارش بیباک به نقل از روابط عمومی انجمن تصویرگران ایران، نرگس محمدی این سیب را برای کتاب «من یک گوزن بودم» به قلم احمدرضا اکبرپور (نشر افق، ۱۳۹۴) دریافت کرده است.
این کتاب پیش از این، جایزه جشنواره تصویرگری سی جی کره (۲۰۰۹) را به دست آورده بود و در نمایشگاه تصویرگری ایلوسترارته پرتغال (۲۰۰۹) به نمایش درآمده بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
جوایز براتیسلاوا ۲۰۱۷ به این شرح اهدا شد. جایزه بزرگ: ودوینگ ولبدا (هلند)؛ سیب طلا: نرگس محمدی (ایران)، دانیلا اولجنیکوا (اسلواکی)، آنا دسنیتسکایا (روسیه)، ماکی آرای (ژاپن)، جی-مین کیم (کره جنوبی)؛ پلاک طلا: اومانا رومانیشین و اندری لیسیو (اکراین)، افرا آمیت، اسراییل بارون (مکزیک)، میرروکوماچیکی (ژاپن)، هانه بارتهولین (دانمارک)؛ دیپلم افتخار ناشر برای دستاوردهای هنری: پیسی کوسی (هلند)؛ دیپلم افتخار ناشر برای توسعه نشر در کشورهای در حال توسعه: سوریه، اندونزی و قنا؛ جایزه هیئت داوران کودک: پیتر اوخنار (اسلوواکی).
تصویرگران ایرانی بسیاری در سالهای گذشته موفق به دریافت این جایزه شده بودند: فرشید مثقالی برای کتاب ماهی سیاه کوچولو (جایزه تشویقی، ۱۹۶۹)، نورالدین زرین کلک برای کتاب کلاغها (۱۹۷۱، سیب طلا)، بهمن دادخواه برای کتاب توکایی در قفس (پلاک طلا، ۱۹۷۳)، فرشید مثقالی برای کتاب آرش کمانگیر (سیب طلا، ۱۹۷۳)، محمدرضا دادگر برای کتاب یک حرف و دو حرف (پلاک طلا، ۱۹۸۷)، کریم نصر برای کتاب آب یعنی ماهی (پلاک طلا، ۱۹۹۱)، حافظ میرآفتابی برای کتابهای باید به فکر فرشتهها بود و الیاس (پلاک طلا، ۲۰۰۳)، علیرضا گلدوزیان برای کتابهای جوراب سوراخ و مداد سیاه مداد قرمز (درخت طلا، ۲۰۰۵)، هدا حدادی برای کتابهای اگر من خلبان بودم و باز باران (پلاک طلا، ۲۰۰۷)، فرشید شفیعی برای کتابهای پیوند و زربال (سیب طلا، ۲۰۰۷) و راشین خیریه برای کتابهای اگر من شهردار بودم و موجهای دریا یک بطری را به ساحل آوردند (پلاک طلا، ۲۰۱۱).
علی بوذری در این دوره از جشنواره به عنوان عضو هیئت داوران حضور داشت و در سمپوزیوم این جشنواره در کنار حسین شیخ رضایی و هدی حدادی به ارایه مقاله خواهد پرداخت. همچنین زهرا محمدنژاد در کارگاه تصویرگری آلبن برونفسکی شرکت خواهد کرد.
--------------------------------------------------------------------------
تذکر: کاربر محترم! انتشار مطالب دیگر رسانهها از سوی پایگاه خبری تحلیلی بیباک لزوما به معنای صحت و تایید محتوای آنها نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود. در ضمن شما می توانید اخبار و مطالب وزین خود را که تا کنون در هیچ رسانهای منتشر نشده است از طریق بخش "تماس با ما" یا پل ارتباطی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید برای ما ارسال نمایید تا در صورت دارا بودن مولفههای لازم، منتشر گردد.
------------- با کلیک بر روی لینکهای ذیل تمامی روزنامههای کشور را رایگان مطالعه کنید -------------
روزنامههای عمومی | روزنامههای اقتصادی | روزنامههای ورزشی | سایر روزنامهها| هفتهنامه و ماهنامه | نشریات استانی
منبع: بی باک نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.bibaknews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «بی باک نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۶۸۶۷۰۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حمله تند روزنامه نزدیک به قالیباف به مهدی نصیری
صبح نو روزنامه نزدیک به قالیباف در شماره امروز خود به صحب های مهدی نصیری واکنش تندی نشان داد.
این روزنامه نوشت: امروز مهدی نصیری بعد عمری رادیکالیسم به کسانی رسیده که عمری به آنان فحش داده و نان فحش دادن به آنان را سر سفره خود برده است.
سخنان مهدی نصیری در مصاحبه با بیبیسی فارسی واکنش برانگیز شده است. او در این مصاحبه از ضرورت اتحاد اپوزیسیون جمهوری اسلامی سخن گفته؛ یعنی اتحاد شاهزاده با تاجزاده. جمهوریخواهان با هواداران سلطنت. این سخنان چندان قابل نقد نیست، نه از آن باب که سخن بسیار دقیق و فکر شده و ایدهای است که از عطاری هیچکس جز عطاری نصیری نمیتوانسته بیرون بیاید، نه از تاجزاده که از شاهزاده تا مسیح هم نتوانستند چند ماهی دور یک میز بنشینند و امروز به یکدیگر فحشهای مثبت ۱۸ میدهند. بنابراین امتناع این ایده از روز روشنتر است. و باز نه جای تعجب که نصیری چنین سخنانی را بر زبان رانده که جای تعجب نیست؛ چراکه مسیر هر فرد رادیکالی، افتادن در چرخه رادیکالیسم است.
بنابراین مدعای مطلب حاضر نه نقد این سخن نصیری که نقد روشنفکران ایرانی است که در ۲۰۰ سال اخیر قدمی به جلو برنداشتند و همچنان اسیر توهماند. توهمی که باید آن را توهم انفکاک از جامعه و بیگانگی با انسان ایرانی نامید.
باید مسیر طی شده و جریان روشنفکری ایرانی نقد شود که امروز مهدی نصیری در این نحله خود را قرار داده است. نقد روشنفکران نه از باب غرض با این جماعت، بلکه از فرط بیگانگی است که با جامعه دارند و رؤیاهایی که اینها در دویست سال اخیر به جای فکر، ایده و اندیشه پیشرفت بهعنوان جنس بنجل به مردم ایران فروختهاند و به جای پیشرفت و توسعه برای مردم ایران، وضعیتی ایجاد کردند که بعد از دویست سال دوباره ایده بازگشت به وضعیت دویست سال گذشته را تئوریزه میکنند.
روشنفکر ایرانی ۲۰۰ سال است که اسیر این توهم است، از مردم سخن میگوید؛ اما فهمی از مردم ندارد. روشنفکر ایرانی که علیه سلطنت شورید و امروز دوباره به سلطنت رسیده است. زمانی مخالف شهر بود و زندگی در روستا را تئوریزه میکرد و امروز مقلد غرب و مدرنیته شده است.
این موجود ناقصالخلقه در عرصه فکری ایران باید پاسخگو باشد که چگونه با همه ادعای روشنفکری خود و تحقیر جامعه از تولید یک ایده هم عاجز مانده و امروز مهدی نصیری بعد عمری رادیکالیسم به کسانی رسیده که عمری به آنان فحش داده و نان فحش دادن به آنان را سر سفره خود برده است.
رمانتیسم روشنفکر ایرانی عارضهای است که روشنفکر فکر میکند که فهم بالاتری از جامعه دارد؛ اما در عمل جز همین آشفتگی فکری و مشتی کلیات که به درد کسی نمیخورد غیر از اداهای روشنفکری، رویکرد شاهزاده تا تاجزاده نشان میدهد که روشنفکر ایرانی بعد از حدود ۲۰۰ سال دستش خالی است، جز اینکه تلاش میکند آشی بار بگذارد که هر چیز اضافه خانه را در آن بریزد. مهدی نصیری چیز تازهای نگفته، بلکه ۲۰۰ سال آشفتگی روشنفکر ایرانی را دوباره با دو کلمه شاهزاده و تاجزاده روایت و توصیف کرده است. اتفاق خاصی، نیفتاده فقط روشنفکران ایرانی مشغول کار هستند.